پاورپوینت نظریه سیستم اجتماعی وتأملاتی بر سه موج متفاوت از نظریه سیستمهای اجتماعی
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته علوم اجتماعی (آموزش_و_پژوهش)
نظریهی سیستمها که مولود تفکر سیستمی و رویکرد سیستمی به مسائل و موضوعات گوناگون است، در جریان توسعه و تحول اندیشهها به تدریج شکل گرفته و روششناسی علوم مختلف را دستخوش دگرگونی کرده است. به زعم این رویکرد، رشتههای گوناگون علمی از روشها، واژهها، و اصطلاحات یکدیگر بهره گرفتند. یکی از تبعات مهم این نوع تفکر و رویکرد، اتخاذ رویکردی کلی نسبت به تمام علوم است.
رویکرد مورد نظر، برای نگریستن به چیزهای مختلف از منظری واحد، راه و روشی خاص را فراهم آورده است. مطالعهی انواع و اقسام مختلف سیستمها در رشتههای گوناگون علمی تغییرات مهمی در تفسیر واقعیت مورد بررسی آنها ایجاد کرده و شکلگیری روششناسی جدیدی را در آنها نوید بخشیده است. همین امر باعث بکارگیری و رواج طیف وسیعی از مفاهیم و اصطلاحات متداول در رشتههای دیگر و کشیده شدن جهت مطالعات به سمت ایدههای جدید و مطالعات میانرشتهای شده است.
یکی از تحولات عظیم این رویکرد، اندیشه به هر سیستم با نظر به کل آن و با پیچیدگی خاص آن است، زیرا دیگر، رویکرد تحلیلی به تنهایی نمیتوانست و نمیتواند در مورد سیستمهایی با روابط متقابل پیچیده بکار گرفته شود. شبیهسازی و پیدایش دانشهای جدید، مولود همین رویکرد است.
مفهوم «سیستم» یکی از لوازمات و عوامل وحدتبخش در میان علوم، یا به تعبیر دیگر، یکی از اصطلاحات و مفاهیم شناختهشده برای افزایش ارتباط میان رشتههای مختلف است. سیستم، مفهوم جدیدی نبود، اما کاربرد مشابه آن در رشتههای گوناگون علمی، کاملاً نو و جدید بود. بکارگیری مفهوم جدید سیستم، نقاط اشتراک، اصول و مبانی ثابت و همسان میان سیستمهای گوناگون را آشکار ساخت و روابط میان علوم مختلف را غنیتر ساخت. برای مثال، کلگرایی در مکتب ساختارگرایی از ارکان تفکر سیستمی شد و باعث شد تا اندیشمندان با روشی مشابهِ روششناسیِ ساختارگرا کار خود را پیش ببرند.
درحقیقت، آشکار شدن برخی نارسائیها و بحرانها در روششناسیهای کلاسیک، عامل استقبال دانشمندان علوم مختلف از پارادایمهای جدید شد. رویکرد مورد نظر در اوایل سده بیستم درصدد یافتن مفرّی، جهت گریز از بحرانهای پیش آمده در شناخت علمی بود، بحرانهایی از قبیل عدم اعتماد به روششناسی متمایل به عنصرگرای که هر پیچیدهای را با تقلیل به ساده و هر کلی را با تقلیل به اجزایش تعریف میکرد. در این روششناسی تصور میشد با شناخت ویژگیهای عناصر و اجزاء هر شیء یا پدیدهای، اعم از طبیعی و اجتماعی، میتوان به خاصیت کلی آن پدیده دست یافت.