PDF نسخه کامل رمان پانتومیم (جلد اول) و رمان حکم کن(جلد دوم) از مرجان فریدی ژانر:عاشقانه_اجتماعی

دسته بندي : کالاهای دیجیتال » رمان

دانلود فایل PDF  دو رمان باهم از مرجان فریدی رمان پانتومیم(جلد اول) و حکم کن (جلد دوم) را برای شما آماده کردیم که  قابل اجرا و دانلود بر روی انواع گوشی ها و سیستم کامپیوتری میباشد 

 

PDF رمان :پانتومیم(جلد اول)

 نویسنده : مرجان فریدی نژاد

ژانر:عاشقانه_اجتماعی

تعداد صفحه:842 صفحه

خلاصه پانتومیم(جلد اول) 
قصه ای با رنگ و روی سادگی اما پر از پیچ و خم های نا خواسته…درست مثل سادگی بازی پانتومیم…اما پر از هیجان و بالا و پایین.
نویسنده بر تر رمانکده این بار یک موضوعِ ساده
رو برای اثر جدیدش انتخاب کرده.

آیلین داشجویِ سالِ دومِ نقاشی.
با خانواده ی کوچیک و دوستداشتنیش زندگی ای با روالِ ساده ای رو می گذرونه.
و زیاده خواهی های آیلین و دنیای صورتی ای که همیشه برای خودش می خواد باعث میشه پسر های رنگارنگی رو توی زندگیش امتحان کنه تا به شاهزاده ای که می خواد برسه!

با ورودِ پسرِ شعبده باز و مرموز به دانشگاه…
روالِ ارومِ رمان اسیر پیچ و خم های های عجیبی میشه که زندگی یک نواخت و آرومِ آیلین و خواهر دو قولوش و لابه لای ورقای پیک و خشت پاسور های شعبده بازی… گم می کنه…
و مهره های قصه وارد بازی ای میشن گه نباید حرفی بزنن…و بدون گفتن حتی میم…
باید هم و بازی بدن…و برنده شن…
حالا کی می بره؟
و کی می بازه؟

PDF رمان :حکم کن(جلد اول)

 نویسنده : مرجان فریدی نژاد

ژانر:عاشقانه_اجتماعی

تعداد صفحه:1063 صفحه

دیلان دختری اهلِ روستای دور افتاده ای به نام کوهپایه در خوزستانه… درگیر زندگی با طایفه و عشیره های عربیه که عده ای از اون متنفر و عده ای دوسش دارن. حکم که صادر میشه… دیلان باید انتخاب کنه که درگیر زندگی جهنمی تو کور ترین نقطه دنیا بشه؟ یا قوانین بازی و به هم بریزه و از حاکم و بازیش فرار کنه ! و راهی نداره جز…

خلاصه رمان حکم کن 

خودم را بغل زدم و تن رنجیده ام را به دیوار تکیه زدم یده بر سرش می کوبید و دلم هر لحظه بیشتر می گرفت… این همه پنهانی درس خواندن بدون حضور امتحان دادن… این همه بیچارگی درماندگی… این همه منتظر آمدن مینا شدن و کتاب هایش را گرفتن… همه و همه هیچ بود؟ نبود به خدا که نبود. بغضم گریبان گیره گلویم شده بود تیغ شده بود از آن تیغ های زنگ زده و کند که آرام آرام می برد… از آن ها که جانت را می کَند و آرام آرام… می کشد! شده بودم ماهی تنگ بلور که شیشه رویایی ام در هم شکسته و بر سرم خراب شده…

همان ماهی نارنجی پولکی که بی رون از تنگ آرام آرام جان می دهد و خودش را به زمین می کوبد ولی کسی صدای نفس نفس زدن هایش را نمی شنود. تنم چنگ زده شد و در بغل زلیخا فرو رفتم و به پشتم کوبید و نالید: گریه کن…گریه کن دختر…گریه کن! گریه کردم…من آن روز گریه کردم آخرین گریه هایم را گریه کردم! سرمه را زیر چشمانم کشید و نیشخند زدم موهایم را گیس کرد و کش بست و من باز هم نیشخند زدم. نقش حنایی به دستانم زد و سر پایین انداختم. لب گزیدم و زلیخا چرا دستانت میلرزد؟ مگر عروس شدن بد است؟

بغضم را قورت دادم و این بغض نه مرا می کشد نه می گذارد زندگی کنم… مانده بیخ ریشم… فقط زجر کشم می کند. شیله ام را درست کرد و به لباس بلندم چنگ زدم و کنارش زدم جلوی آینه ایستادم! پوستم از آفتاب سوختگی سبزه شده بود شهری ها چه می گفتنند؟ برنزه! نگاه از چشمانم گرفتم و صدای داد و فریاد مینا تمامی نداشت. جیغ میزد و هنجره پاره می کرد اما یدو دست روی آخرین دردانه اش بلند نمی کرد! فقط دستور می داد… مینا هم باید مثل من عروس میشد… هرچند عروس از ما بهترون…

 

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رمان

تعداد مشاهده: 1891 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: PDF

حجم فایل:17,263 کیلوبایت

 قیمت: 25,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • گالری تصاویر :